شب مهتابی

ساخت وبلاگ

امکانات وب

-->-->-->-->

بیوگرافی محمد رضا شریفی نیا

 

نام اصلی: محمدرضا

نام خانوادگی اصلی: شریفی نیا

سمت (در بخش های): بازیگران،تهیه و تولید،عکس،کارگردانی،

......................................

تاریخ تولد: 1334

محل تولد: تهران

ملیت: ایران

......................................

ادامه مطلب را می توانید در ادامه مطلب ببینید.

شب مهتابی...
ما را در سایت شب مهتابی دنبال می کنید

برچسب : بیوگرافی"شریفی نیا"محمدرضا"کامل"بیوگرافی"کامل"محمدرضا"شریفی نیا", نویسنده : زهرا عزتی yahoo10 بازدید : 702 تاريخ : چهارشنبه 28 خرداد 1393 ساعت: 15:10

"هیچ وقت با شکست‌های اولیه دلسرد نشوید. "
این اولین توصیه‌ای است که با شروع بخش داستانی بازی به شما خواهد شد! و از قضا این جمله‌ی کوتاه نقش کلیدی‌ای را در تجربه‌ی شما از دومین نسخه‌ی گروه قهرمانان ایفا خواهد کرد.
هر گاه نامی از ژانر قدیمی و البته تا حدودی از رونق افتاده‌ی استراتژی همزمان برده شود، نا خودآگاه نام StarCraft به ذهن هواداران قدیمی خطور خواهد کرد. و بعد از آن ساختن پایگاه‌های مجهز، فراهم کردن یک ارتش پر تعداد و متخصص، برنامه‌ریزی دقیق برای حمله به پایگاه دشمن و بعد از آن صدور فرمان حمله!
البته شاید کسانی باشند که به موجودات فضایی یا یک سرباز دائم‌الخمر کله شق مثل جیمی رینور علاقه‌ای نداشته باشند و همینطور دوست دارند مبارزه‌ی آن‌ها الگویی باشد از یک جنگ واقعی! سریع و مرگبار. . .
استودیوی محبوب و موفق Relic در سال 2007 با عرضه‌ی عنوان Company of Heroes تلاش کرد تا مدعی جدیدی را برای تصاحب تخت پادشاهی ژانر RTS به میدان بفرستد. اقدامی که می‌توان آن را تا حدودی موفقیت آمیز دانست زیرا بازی آن‌ها موفق شد حداقل بخشی از قلمرو(طرفداران!) این ژانر را تا مدت‌ها با خود همراه سازد.
اما بررسی وضعیت این ژانر در زمان عرضه‌ی CoH می‌تواند ما را در تحلیل عوامل موفقیت آن یاری کرده و البته راه را برای یک نقد موفق از بازی جدید آماده کند.


در زمانی که بازی‌های اکشن با محوریت جنگ جهانی دوم در اوج محبوبیت قرار داشتند و جلوه‌های بصری خارق العاده‌ی آن‌ها به مدد تکنولوژی‌های جدید همه را مدهوش می‌کرد(محبوبیت فوق العاده‌ی CoD 2 را به یاد بیاورید. )، شاید معدود گیمرهایی بودند که هنوز حوصله داشتند بازی‌های موفق و البته به نظر کهنه‌ی Blizzard را روی سیستمشان نصب کنند و مثل سابق از استارکرفت و وارکرفت لذت ببرند.
بلیزارد هم که مشغول توسعه‌ی دنیای وارکرفت در غالب MMO محبوب خود بود و در این بین ژانر استراتژی همزمان با اوج‌گیری محبوبیت کنسول‌های نسل جدید می‌رفت تا به فراموشی سپرده شود. . .
اما در این میان عرضه‌ی CoH مانند یک نسیم خنک و لذت بخش علاقه‌ی طرفداران از دست رفته را به این ژانر قدیمی بازگرداند و البته بخش وسیعی از تازه کارها را نیز مجذوب خود کرد.
جلوه‌های بصری فوق‌العاده پیشرفته و مبارزات سریع و مهیج که بیشتر از مدیریت منابع بر استراتژی نبرد و مدیریت جز به جز نیروها (micro-management)تمرکز داشت باعث شد تا نام این بازی به عنوان ستاره‌ی جدید این ژانر بر زبان‌ها بیفتد و به مدد بخش چند نفره‌ی عالی خودش تبدیل به رقیب قدری برای غول‌های بلیزارد شود.
حالا بیش از 6 سال از آن زمان گذشته است و Relic دنباله‌ی بازی محبوب خودش را روانه‌ی بازار ساخته است، سوال اینجاست که آیا اینبار هم Company of Heroes 2موفق به تحت تاثیر قرار دادن ژانر شده است؟ در این نقد سعی خواهیم کرد پاسخ مناسبی به این سوال بدهیم.


در ابتدای کار باید گفت بازی تقریبا اکثر نقاط مثبت گذشته را حفظ کرده است. بخش داستانی و تک نفره‌ی متنوع و طولانی همراه با یک هوش مصنوعی قدرتمند و بخش چند نفره‌ی رقابتی جذاب و سرگرم کننده.
باید گفت بخش تک نفره به ویژگی‌های برند CoH وفادار مانده و هنوز هم هسته‌ی گیم‌پلی آن بر مبنای مدیریت جزئی نیروها و چینش استراتژیک یگان‌ها پایه ریزی شده است.
مراحل ابتدایی بازی تا حدودی ساده و سر راست هستند و بیشتر به طی کردن یک مسیر و انجام یک هدف مشخص بدون آزادی عمل استراتژیک محدود می‌شوند. این مراحل علاوه بر آن که افراد تازه کار را با مبانی اولیه‌ی بازی آشنا می‌کنند، فرصت مناسبی هستند تا با خیالی آسوده به پیشرفت‌های تکنیکی Engine بازی نسبت به سال 2007 پی ببرید.
صداگذاری و جلوه‌های بصری بازی نهایت تلاش خود را انجام می‌دهند تا احساس حضور در نبرد‌های نفس گیر جنگ جهانی دوم را به شما منتقل کنند. صداگذاری بی نقص بازی که در جلوه‌های انفجار، شلیک اسلحه هاو. . . نمایانگر است نقش خود را به خوبی انجام می‌دهد.
استایل گرافیکی بازی و طراحی هنری آن به شدت به بازی اصلی وفادار مانده است. اما در بعد تکنیکی پیشرفت قابل ملاحظه‌ای را نسبت به قبل شاهد هستیم. و کیفیت بافت ها، شلوغی محیط، تخریب پذیری آن و. . . به طرز چشمگیری افزایش یافته است. در کل می‌توان گفت بازی از لحاظ فنی در سطح بسیار بالایی قرار دارد و به شایستگی توانایی انتقال حس هرج و مرج و ویرانی موجود در میدان جنگ را به شما دارد.
اما بعد از لذت بردن از ویژگی‌های تکنیکی بازی در قالب مراحل ساده و سر راست نبوغ Relic تازه وارد عمل می‌شود و شما را وارد جریان اصلی بازی می‌کند.
در طراحی مراحل بازی سازنده به خوبی از دیگر اثر خود Dawn of War 2 الهام گرفته و مراحل لذت بخشی را که در آن بازی مجبور بودید تا با تعداد محدودی نیرو ماموریت مشخصی را به پایان برسانید به این بازی نیز وارد کرده است.


تاثیر آب و هوا در مراحل نیز از بزرگترین ویژگی‌های اضافه شده به بازی است که در عین تعجب سازندگان در تبلیغات خود اشاره چندانی به آن نداشته‌اند. اما این عامل برخی مراحل بازی را به بهترین و به یادماندنی ترین مراحل بازی‌های استراتژی در نوع خود تبدیل می‌کند.
به طور مثال در طول بازی و در مراحلی که در سرمای طاقت فرسای روسیه پیگیری می‌شوند شما باید مرتب مراقب باشید تا پیاده نظامتان به مدت طولانی از منابع گرمایی دور نمانند. زیرا در این صورت باید شاهد مرگ آن‌ها باشید. این امر به کمک یک دماسنج در Interface بازی به شما اطلاع داده خواهد شد. رسیدن به یک منبع حرارتی و یا پناه گرفتن در یک ساختمان می‌تواند انرژی از دست رفته‌ی پیاده نظام را بازیابی کند.
این امر باعث تقویت یکی از اصلی‌ترین ویژگی‌های این سری یعنی مدیریت جز‌ء به ‌جزء نیروها در طول بازی خواهد شد. گر چه شاید گاهی از دست دادن بخشی از نیروهای خود بوسیله‌ی سرما اعصاب خورد کن و زجر آور باشد اما فراموش نکنید: "هیچ وقت با شکست‌های اولیه دلسرد نشوید. "! علاوه بر این با گذر زمان و گرم شدن محیط در طول یک مرحله به طور مثال باعث خواهد شد تا ضخامت سطح یخ زده‌ی یک دریاچه کاهش یابد و نیروهای سنگین شما نظیر تانک‌ها در هنگام عبور از این دریاچه درون آب بیفتند و پس از مدت بیشتری بخش عظیمی از این جداره به آب تبدیل شده و عملا امکان استفاده از این مسیر برای شما میسر نخواهد بود.
فاکتور تاثیرات آب و هوایی بر نیروها از بهترین ابداعات چند سال اخیر در بازی‌های این ژانر به شما می‌رود و می‌توان آن را با مدیریت ارتفاع در استارکرفت 2 در زمان ورود مواد مذاب به Base مقایسه کرد. به نظر می‌رسد در سال‌های آینده‌ی بازی‌های بیشتری به تقلید از این عامل در طراحی مراحل خود خواهند پرداخت.
در بخش تک نفره شاهد بازگشت یکی دیگر از نقاط قوت بازی نخست هستیم. هوش مصنوعی عالی و کم نقص نیروها و دشمنان به شدت روند انجام بازی را لذت بخش می‌کنند. به طوری که به ندرت شاهد گیر افتادن نیروها در کناره‌های میدان نبرد هستید و فرمان پذیری نیروهای خودی نسبت به واکنش‌های شما به نرمی و دقت انجام می‌گیرد. در عین حال نبرد با هوش مصنوعی نیز لذتی تقریبا هماورد با نبرد با رقبای حقیقی را دارد! گر چه هنوز هم در موقع هجوم نیروهای دشمن شاهد برخی رفتارهای عجیب از سوی یگان‌ها هستیم که البته به ندرت در بازی به چشم می‌خورد.
واکنش‌ای استراتژیک دشمنان به شما گاهی متعجبتان خواهد کرد و باعث می‌شود تا در بخش تک نفره نیز با دقت و اتخاذ استراتژی به بازی بپردازید.
اما بخش تک نفره بدون اشکال هم نیست! اصلی ترین نقطه‌ی تاریک بازی را باید در داستان آن جست و جو کرد.
روایت داستان بازی توسط پروتاگونیست این سری Lev Abramovich Isakovich انجام می‌گیرد و تلاش می‌شود تا در طول روایت داستان به نقش سربازان و فداکاری‌های آن‌ها در طول جنگ اشاره شود. اما باید گفت داستان بازی در خدمت اهداف ماموریت‌های بخش تک نفره نیست و داستان و Cut Scene‌های نه چندان جذاب آن مانند یک میان برنامه‌ی نسبتا بی ربط نسبت به خود بازی وقایعی را برای شما بازگو خواهند کرد! وقتی این نوع روایت داستانی را با سری استار کرفت و تطابق کامل اهداف ماموریت‌ها و داستان در جریان بازی مقایسه می‌کنیم بیش از پیش به ضعف خط داستانی بازی پی می‌بریم. البته باید گفت داستان نه چندان منسجم بازی به هیچ وجه مانع لذت بردن شما از بخش تک نفره‌ی غنی و مهیج بازی نخواهد شد.


بخش جدید اضافه شده بازی بخش Theater of War است. در این بخش می‌توانید به صورت تک نفره و یا Co-op به نبرد با هوش مصنوعی بپردازید. تفاوت اصلی این بخش با حالت داستانی امکان انتخاب نیروهای جبهه‌ی آلمان نازی و مبارزه با جبهه‌ی مقاومت روسیه است. ماموریت‌های این بخش از تنوع و کیفیت خوبی بر خوردارند و البته باید گفت نسبت به ماموریت‌های بخش داستانی تا حد زیادی دشوار تر شده‌اند و نیاز به مهارت بیشتری برای به سر انجام رساندن آن‌ها دارید.
یکی دیگر از شاخصه‌های اصلی برند CoH بخش چند نفره‌ی اعتیادآور و قدرتمند آن است. باید بگوییم بازی جدید تا حد زیادی در ادامه‌ی راه عنوان پیشین موفق است. لذت اصلی بازی را هنگامی در خواهید یافت که با دوستانتان وارد نبرد‌های سهمگینی شوید که دیگر در آن خبری از تصمیمات هوش مصنوعی نیست و تمام امکانات هسته‌ی گیم‌پلی درخشان Company of Heroes در اختیار شماست تا با افزودن مهارتتان به آن به نبرد با یکدیگر بپردازید.
در طول بخش چند نفره می‌توانید با به دست آوردن XP به ارتقای نیروهای خود و اضافه کردن ویژگی‌های جدید به آن‌ها بپردازید. این بخش اگرچه تا حدودی وامی از سری Call of Duty به نظر می‌رسد اما باید گفت به خوبی احساس پیشرفت در طول بازی کردن بخش چند نفره را به شما منتقل خواهد کرد.
بازی بدون افزونه یwintery edition دارای 8 مپ متنوع در بخش چند نفره است و اگر این DLC را خریداری کنید این تعداد به 14 عدد افزایش خواهد یافت.
نقشه‌های بخش تک نفره شامل مپ‌های کوچک با قابلیت بازی کردن 2 تا 4 نفر تا مپ‌های عظیمی نظیر City 17 با گنجایش حداکثر 8 بازیکن در یک زمان هستند که خود این امر باعث ایجاد تنوع خوبی در نبردهای چند نفره خواهد شد.
امکان انتخاب یک Commander خاص به همراه قابلیت‌های ارتش وی در طول بازی چند نفره از بزرگترین تغییرات ایجاد شده در بازی نسبت به نسخه‌های پیشن است.
به طور مثال طرف روس با انتخاب یک فرمانده و نیروهای وی با قابلیت بازسازی سریع یگان‌ها و پیاده نظام پر تعداد و طرف آلمانی با انتخاب فرمانده‌ای با یگان زرهی قدرتمند ولی کم تعداد و البته بازسازی زمان‌بر از حالاتی هستند که می‌تواند استراتژی‌های متنوعی را در میدان نبرد ایجاد کند.


در پایان باید گفت برای طرفداران قدیمی سری Company of Heroes 2 مانند بازگشت به خانه‌ی قدیمی و دوست داشتنی آن هاست. این جا همه چیز آشنا به نظر می‌رسد و البته با تغییرات اساسی در انجین بازی و اضافه شدن امکانات جدید باز هم امکان تجربه‌ی وقایع جدید وجود دارد.
برای تازه کارها هم باید گفت اگر بتوانید با اینترفیس نسبتا پیچیده‌ی بازی کنار بیایید و "هیچ وقت با شکست‌های اولیه دلسرد نشوید. " می‌توانید از امکانات و حالات مختلف بازی بهره مند شوید و در نهایت با کسب مهارت در بخش چند نفره به لذت اصلی موجود در گیم‌پلی این سری دست یابید.
باید گفت CoH 2به هیچ وجه بازی بد یا متوسطی نیست، بلکه یک استراتژی بسیار خوش ساخت با ارزش‌های کیفی بسیار بالاست، اما روایت داستانی نسبتا ضعیف آن در مقایسه با سری استارکرفت باعث می‌شود تا در بی نقص نامیدن آن تجدید نظر کنیم.
مهمترین عاملی که شاید نتوان CoH 2 را عنوانی در حد بازی نخست بدانیم آن است که این بازی به هیچ وجه نمی تواند تاثیر عمیقی را که عنوان اصلی بر این ژانر گذاشت، بگذارد.
CoH 2 راه بسیار دشواری را برای تصاحب تخت پادشاهی RTS در پیش دارد و البته باید بداند پادشاه معروف، StarCraft اینبار برخلاف سال 2007 آماده‌ی رقابت است. . .

  
شب مهتابی...
ما را در سایت شب مهتابی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : زهرا عزتی yahoo10 بازدید : 377 تاريخ : يکشنبه 25 خرداد 1393 ساعت: 16:55

 

 

احسان علیخانی (زاده‌ی ۱۵ آبان ۱۳۶۱ در تهران) تهیه‌کننده ، مجری تلویزیونی، دستیار کارگردان و کارگردان اهل ایران است.

زادروز : ۱۵ آبان ۱۳۶۱

تهران

محل زندگی : تهران

ملیت : ایران

تابعیت : جمهوری اسلامی ایران

تحصیلات : کارشناسی در رشتهٔ مدیریت بازرگانی

از دانشگاه : دانشگاه تهران

پیشه : تهیه‌کننده ، مجری تلویزیونی، دستیار کارگردان، کارگردان

سال‌های فعالیت : از سال ۱۳۷۹ دستیار کارگردان

 

از سال ۱۳۸۱ کارگردان

از سال ۱۳۸۳ مجری تلویزیونی

شناخته‌شده برای : مجری برنامهٔ برنامه ماه عسل و ویژه برنامه تحویل سال نو

برنامه(ها)ی تلویزیونی : برنامه ماه عسل از شبکهٔ ۳ سیما

ویژه برنامه تجلیل از قهرمانان المپیک و پارالمپیک از شبکهٔ ۳ سیما

ویژه برنامه تحویل سال نو از شبکهٔ ۲ سیما

دین : اسلام

مذهب : تشیع

 

زندگی

احسان علیخانی متولد ۱۵ آبان ۱۳۶۱ در تهران است و ساکن خیابان هروی است ، فارغ التحصیل رشته مدیریت بازرگانی از دانشگاه تهران است ، ۲ خواهر و یک برادر دارد و خودش فرزند آخر خانواده است ، مادرش پرستار بازنشسته است و به گفته خودش بهترین دوستش است ، با دیدن اجرای جواد یحیوی به کار اجرا علاقه مند شده ، اولین برنامه زنده اش در سال ۱۳۸۰ بوده ، او اجراهایی مانند صبح آمد و ماه عسل و.. را برعهده داشته است.

مجری جوان تلویزیون می گوید هیچ وبلاگ ، ایمیل یا سایتی ندارد و از اینترنت فقط برای جست و جوی اطلاعات استفاده می کند.

احسان علیخانی مجری جوان ، مسلط ، صمیمی و پرتحرک است که در چند سال اخیر توانسته اجراهایی به یاد ماندنی داشته باشد ، چندی است شایعه های فراوانی درباره او در برخی نشریات شنیده می شود.

احسان علیخانی در گفت و گو با هفته نامه سروش از کارها و فعالیت هایش و برخی دغدغه هایی که دارد صحبت کرده است.

- من در دفتر یکی از فیلمسازان به عنوان یکی از اعضای گروه صحنه و دستیار کارگردان فعالیتم را شروع کردم.

- شب های قدر برخی از مادران شهید بر سر مزار فرزندانشان می رفتند ، شمع روشن می کردند و حال و هوای خاصی داشت ، فکر می کنم این موضوع یکی از بهترین مستندهایی بود که توانستم به تصویر بکشم و به واسطه آن تأثیرگذار باشم.

- من یک دفعه وارد عرصه اجرا نشدم ، در مستندهایی که تولید می کردم با افراد مورد نظر از پشت دوربین صحبت می کردم ، کم کم جلوی دوربین این گفت و گوها را ادامه دادم تا اینکه باشگاه مهرورزان کار اجرا را شروع کردم ، پس از آن در بیشتر برنامه های مناسبتی شبکه یک حضور داشتم.

- اجرا استاندارد دارد و ثابت است ، شاخصه هایی همچون فیزیک ، صدا ، سیما ، نوع بیان و … مشخصات خاصی دارد و این مشخصات برای هر کسی یکسان نیست و متفاوت است ، من سال ها پشت دوربین بوده ام و با انواع اجراها آشنا هستم ، من تنها سعی کردم معدل یا میانگینی از نسل خودم باشم همین.

- من اجراهای لری کینگ و اپرا وینفری را برای خودم تحلیل کرده ام ، اینکه لری کینگ در برنامه های سیاسی و خانم وینفری در برنامه های خانوادگی و اجتماعی هنری معمولا با مهمان و مخاطبش چگونه ارتباط برقرار می کند.

- من فقط نوع اجرای آنها را نگاه کردم ، اینکه در مقابل مهمان بسیار بزرگشان هم خیلی راحت صحبت می کند و در خصوص پاسخ های مهمان هیچ گونه عکس العملی نشان نمی دهند، یکی از مسائلی که برایم مهم است و من در این دو مجری دیده ام این است که مجری نمی تواند بگوید این موضوع درست است یا غلط ، به نظرم خوب است که مخاطب همیشه نتیجه بگیرد ، یعنی ما قضاوت را به او بسپاریم.

- شما می بینید ساختارهای برنامه سازی از دهه ۶۰ تاکنون به یک شکل است مثلا برنامه صبحگاهی بخش های مشخصی دارد که همه شبکه ها در حال حاضر با یک ساختار برنامه تولید می کنند ، برای همین است که فلان برنامه صبحگاهی مخاطبانش را از دست داده است ، اگر برنامه ای با ساختاری جدید متنوع و جذب بخش شود مخاطبان زیادی کسب می کند.

- یکی از مشکلات صنف من این است که از طرف ما هر حرفی را می زنند ، من در طول این مدت با هیچ رسانه یا خبرنگاری صحبت نکرده ام حتی بسیاری از رسانه های مکتوب و مجازی با من تماس داشتند اما من با هیچ کجا مصاحبه ای نداشته ام ولی نمی دانم چرا این مطالب از زبان من گفته شده است ، نمی دانم باید چگونه با این ها برخورد کرد ، تنها نبود من در برنامه ها این بود که برنامه خوب و تأثیرگذاری به من پیشنهاد نشد ، اکثر برنامه ها همان برنامه های عادی بودند.

- مشکل من فقط شایعه نیست ، کافی است شما اسم من را در اینترنت جست و جو کنید ، وبلاگ هایی با عناوینی مثل کانون هواداران احسان علیخانی می بینند که هیچ کدام اینها مال من نیست ، من حتی ایمیل شخصی هم ندارم چه برسد به وبلاگ ، خیلی ها از این طریق با مردم ارتباط برقرار کردند که من همین جا اعلام می کنم من هیچ وبلاگ ، ایمیل یا سایتی ندارم ، استفاده من از اینترنت فقط برای جست و جوی اطلاعات است.

- بسیار زیاد در خصوص خودم شایعه شنیده ام ، سرطان شدید گرفتم ، از ایران برای همیشه رفتم ، به زندان اوین رفتم ، با نوه منوچهر نوذری هستم از جمله شایعاتی بود که به گوش خودم رسید.

- کسی به عنوان برادر من در شهر اصفهان به خواستگاری می رود و گویا کلاهبرداری می کند ، خانواده اصفهانی من را پیدا کردند و از من خواستند بگویم برادرم کجاست ، در حالی که من برادری نداشتم که بخواهد خواستگاری برود ، با کمک بچه های آگاهی فرد کلاهبردار را پیدا کردیم شاید باورتان نشود که از نظر قیافه بسیار شبیه من بود ، امیدوارم دیگر شاهد چنین اتفاق هایی در زندگی نباشیم.

- ما واقعاً چه تعداد مجری در کشور داریم ؟! وقتی یک بازیگر به راحتی می تواند به عنوان مجری در برنامه حاضر شود و حق الزحمه بیشتری هم درخواست کند پس این حق را می توان به مجریان داد که به کارهای دیگری برای کسب درآمد بپردازند ، مدیران رسانه ملی باید بدانند به این فکر باشند که مجریان متعهد و متخصص را حفظ کنند نه اینکه دست و بال آنها را ببندند.

 

شایعه‌ی ممنوع‌التصویرشدن

علیخانی در حین اجرای ویژه برنامه سال تحویل سال ۱۳۹۱ در واکنش به سخنان محمود احمدی نژاد که گفته بود وسایل ضروری عید در سر کوچه‌ی ما گران نیست،مردم تهران می‌توانند بیایند و از محله‌ی ما خرید عید را انجام دهند،به توبیخ و ممنوع‌الفعالیت وی از تلویزیون انجامید.ولی پس از یک روز شایعه‌ی ممنوع‌التصویر شدن علیخانی تکذیب شد.

 

مصاحبه

مادر من خیلی اوقات به من انتقاد دارد. بعضی مواقع زنگ می زند می گوید این چی بود روی آنتن گفتی؟ در کل آدم باید به یک جایی برسد که بتواند برگردد و مسیرش را با افتخار نگاه کند. من یک وقتایی برمی گردم و بعضی از برنامه‌هایم را نگاه می کنم عصبی می شوم. دلم می خواهد فریاد بزنم از فرط عصبانیت.

احسان علیخانی در تازه ترین گفتگویش از عموی شهیدش سخن گفته؛ عمویی که قهرمان دوران کودکی او بود و او تاکنون درباره او سخن نگفته بود چون کسی در این باره از او نپرسیده بود!..گفت‌وگوی روزنامه «تماشا»با وی در نتیجه ۲ ساعت پرسش و پاسخی است که تا به حال این مجری به آنها جواب نداده از اتفاقات ۹۱ تا سینما، موسیقی و حتی فوتبال.

اما باید اعتراف کرد که با احسان علیخانی گفت‌وگو کردن یکی از آن کارهای سخت شغل ماست؛ چون روبه‌روی کسی قرار می‌گیری که با تکیه بر حرفه‌اش استاد طفره رفتن و بحث را به بهترین شکل عوض کردن است ولی خب شاید اگر این گفت‌وگو تصویری انجام می شد برای اولین بار علیخانی خودش میهمان یک تاک شو بود و «صندلی داغ»‌ای از آب درمی آمد که دیدنی بود. به هرشکل هرچند که در گفت‌وگوی مکتوب نمی شود کنش ها و اتفاقات حاشیه‌ای یک مصاحبه را منعکس کرد اما سعی کردیم تمام حرفهای او را پیاده کنیم تا چیزی از قلم نیفتد..

این تصادف همون تصادفی هستش که ما در همون زمان گفتیم که خدا روشکر احسان علیخانی حالش خوبه..اگه به ارشیو سایت سری بزنید میتونید حتما پیدا کنید که ما اطلاع دادیم حالشون خوبه..

*با توجه به حاشیه‌هایی که در سال ۹۱ برایت اتفاق افتاد تصور اغلب افراد این است که سال گذشته برای احسان علیخانی سال خوبی نبوده، اما دوست داریم نظر خودت را درباره ۹۱ بدانیم.

به نظرم تجربه خوبی بود؛ یک سال پراز فراز و نشیب. هم برایم تلخی داشت و هم شیرینی. همه چیز باهم بود اما اگر بخواهم کلی بگویم بسنده می‌کنم به این جمله که ۹۱ برایم تجربه شگرفی بود. ضمن اینکه برای من حکم رسیدن به یک پاگرد را داشت؛ منظورم رسیدن به مرز ۳۰سالگی است. یک سرفصل در زندگیم بود.

*تصور می کنم در ۹۱ به جای یک سال چندسال بزرگ شدی؛ نه؟

این حرف را قبول دارم. وقتی خودم را مرور می‌کنم می بینیم این حرف، حرف درستی است. در دهه قبلی زندگی‌ام سال به سال جلو رفتم اما در سال گذشته انگار پرش چندساله داشتم. به یکباره مسیر عوض شد. بگذار یک داستانی را اولین بار اینجا تعریف کنم. من سال گذشته یک تصادف وحشتناک داشتم، ماشینم تقریباً له شد و آن با جرثقیل بردند. تقریباً ساعت ۲ شب یک آژانس گرفتم که خانه بروم. یک پسر دهه هفتادی من را سوار کرد. از فرط عصبانیت کفشم را درآورده بودم و چهارزانو روی صندلی نشستم!

*راننده تو را شناخت؟

آره و تعجب کرد و گفت شما چرا اینقدر حالتان بد است؟ ماجرا را برایش تعریف کردم و گفت: « می‌خواید یه چیزی پلی کنم حالتون خوب شه؟ » قبول کردم و دوسه تا قطعه برایم گذاشت که همه آنها شعر بود.

من واقعا حالم خوب شد از شنیدن آن شعرها. از آنجایی که این قطعات در فلش او بود نمی‌توانست آن فلش را به من بدهد و به همین دلیل گفتم: «بریم باهم دور بزنیم. ». اصلا حاضر نبودم بروم خانه؛ اینقدر که این آدم حال من را خوب کرد. بعد که رسیدم خانه مطمئن بودم به خاطر آن اتفاق بد تا مدتی ماشین نخواهم خرید.

*چطور با یک پسر دهه هفتادی توانستی اینقدر ارتباط بگیری؟

من در مصاحبت با او فهمیدم که خیلی بیشتر از سنش می فهمد. یک آدم فوق‌العاده باسواد و باهوش در زمینه ارتباطات بود و خب ما حرفهای زیادی برای گفتن داشتیم. یک سوال تا حالا دقت کردی که متعلق به هرنسلی باشی وقتی در مقابل نسل دیگری قرار می‌گیری می‌گویی دهه ما نسل سوخته است و کلی غر می زنی؟ !

*دقیقاً.

همه ما فکر می کنیم مشکلاتمان از نسل قبل و بعدمان بیشتر است. حرفهای من و آن پسر هم با این گلایه ها شروع شد اما بعد فهمیدم که چقدر این آدم اهل مطالعه است. من به او گفتم که در نوجوانی نسل ما دهه شصتی ها یک اتفاقی افتاد و آن این بود که سر کوچه‌هایمان یک مغازه‌ای به نام ویدئوکلوپی باز شد و ما شناسنامه می‌دادیم و فیلم تحویل می گرفتیم.

اولین بار من وارد آن مغازه شدم و به جای آن همه فیلم که در قفسه ها چیده شده بود و بوی نویی می داد فقط مغازه دار را نگاه می کردم. احساس می کردم این آدم کاشف سینماست! (می‌خندد) و هرچیزی که این مرد بگوید بی‌برو و برگرد درسته! این آدم اول به شناسنامه من نگاه می کرد بعد به ظاهرم و سرآخر فیلمی را تحویلم می داد.

معمولاً هم فیلم‌های جنگی به من می دادند چون در نوجوانی استخوان ترکانده بودم تصورشان این بود که فیلم جنگی بیشتر دوست دارم! ارتباط من با ویدئوکلوپ تا وقتی ادامه پیدا می کرد که فیلم‌های خوبی تحویل من می داد که دوست داشته باشم اگر یک بار این اتفاق نمی افتاد قطعاً ویدئوکلوپ را عوض می‌کردم و جای دیگری می رفتم. حالا و در این زمان من مجری و آن آقای ویدئوکلوپی خیلی باهم شباهت داریم.

*چرا؟

چون هردو پول می گیریم درقبال چیزی که می‌خواهیم تحویل بدهیم. یک دسته مان شناسنامه مردم دستمان است و یک دسته مان شناسنامه مردم دستمان نیست. برنامه ساز موفق کسی است که شناسنامه، هویت و دغدغه مردم دستش باشد، نباشد شکست خورده. مردم دیگر حاضر نیستند برنامه‌هایش را دنبال کنند.

*حالا ماشین خریدی بعد از آن تصادف یا نه؟

البته الان ماشین خریدم اما در سال ۹۱ من چیزی حدود ۱۰ ماه ماشین نداشتم و با آژانس این ور و آن ور می رفتم. تازه گاهی وسط خیابان دربست هم می‌گرفتم تا بیشتر کنار مردمم باشم.

*ممکن است با این جمله آخر متهم به زدن حرفهای شعاری هم بشوی.

آره ولی برایم مهم نیست چون دارم اعتقادم را می گویم. من اگر کنار این مردم نباشم که نمی توانم «ماه عسل» بسازم. من چندصدتا ماشین در آن ۹ماه سوار شدم، چندصدتا قصه شنیدم.

مردم آدمی مثل من را که در ماشینشان می بینند بعد از سلام شروع میکنند. (می خندد) یا دردودل می‌کنند، یا انتقاد می کنند. باورت نمی شود که چه حرفهایی می زنند. گوجه فرنگی گران می شد به من می گفتند و یک جاهایی یک جوری این را بیان می کردند که من تصور می‌کردم که اینها فکر می کنند من مقصرم! کل زندگی شان را برای من تعریف می کردند. اینقدر قصه‌های عجیبی من در این ماشینها شنیدم.

*شماره شان را هم می گرفتی که بهشان کمک کنی یا  با آنها ارتباط باشی؟

درباره کمک کردن که اصلا دوست ندارم حرف بزنم ولی با بعضی از آنها هنوز ارتباط دارم. این اتفاق که می گویم نه فقط در آژانس و تاکسی که گاهی در خیابان هم رخ می داد. مثلاً من در حال پیاده روی بودم که کسی من را سوار می‌کرد فقط به این خاطر که من را می شناخت. بعد در ماشین می فهمیدم که مثلا آرشیتکت است.

*از ارتباط با مردم خسته نمی شدی؟

قسم می خورم که مهم‌ترین دلیل ماشین نخریدنم در آن برهه این بود که هرروز آدم‌های جدیدی می دیدم و خیلی حرفهای شنیدنی که خسته‌ام نمی کرد.

*این بخشی از ماجراست. بخشی از قسمت اذیت‌کننده‌اش هم عکس گرفتن و حتی سرک کشیدن به زندگی خصوصی‌ات است. این موضوع اذیتت نمی‌کرد؟

خب چرا گاهی با این سوالات شروع می کردند که شما چقدر پول می گیرید. … بگذریم.

*نه اتفاقا بگذار این بحث را ادامه بدهیم خیلی جای خوبی رسیدیم. تصور مردم از احسان علیخانی چی بود؟

فکر می کردند من و همکاران من آدم‌های فوق‌العاده عجیب و غریب، ثروتمند و بانفوذی هستیم. درصورتی که خیلی‌ها می دانند که من وابستگی‌ام به کارم اندازه تار مو است.

*اما نمی‌توانی این را کتمان کنی که پول خوبی برای اجراهایت می گیری!

درباره این موضوع حتما حرف می زنیم. اما بگذار پرانتز حرفهای قبلی‌ام را ببندم. از یک جایی به بعد من شروع کردم به سوال کردن و آن آدم‌ها پاسخ می‌دادند. با خودم می گفتم کاش من یک دوربین با خودم می‌بردم یواشکی فیلمشان را می‌گرفتم.

*یعنی هیچ‌وقت این کار را نکردی که صدایشان را ضبط کنی یا تصویرشان را بگیری؟

(می خندد) نه من شبیه شما خبرنگارها نیستم. درباره برنامه‌هایم، فیلم، سینما، چیزهایی که دوست دارند یا ندارند می پرسیدم. من در این گفتگوها به این نتیجه رسیدم که مردم ما سادگی را خیلی دوست دارند. اینکه به شعور و شخصیتشان توهین نشود. برخلاف کاری که بعضی از ما می کنیم و از جمله خودم که گاهی مقوله‌های ساده را خیلی پیچیده کردم و تحویل مردم دادم.

*چه ۹۱ عجیبی داشتی! خب به ما بگو که چقدر آمدن به این پاگردی که ابتدای مصاحبه درباره اش گفتی روی جسارتت در اجرا هم تاثیر گذاشت. این اتفاقات از جسارتت کم نکرده؟

شک نکن که من هرگز بدون جسارت اجرا نخواهم کرد. من مجری که جسور نباشد را دوست ندارم. فکر می کنم تفاوتی که در من به وجود آمده این است که تا پیش از این در من احساس و هیجان بیشتر بود و حالا اما عقلانیت را بیشتر از آن دو فاکتور با خودم دارم.

جسارت اگر با عقلانیت پیوند بخورد خروجی‌اش خیلی بهتر خواهد بود. چون وقتی پشت سنگرت احساس باشد اجرایت یا خیلی خوب است یا خیلی بد اما عقلانیت و جسارت می تواند این را متعادل کند.

*بگذریم. یک موضوعی که فقط درباره احسان علیخانی صدق می‌کند این است که به واسطه رفتار و کنش‌و واکنشت حست را بیننده خیلی خوب می تواند تشخیص دهد اما درباره باقی مجری‌ها این موضوع صدق نمی کند. دیگران سعی می کنند در همه حال خوب باشند و کسی متوجه احوالات شخصی شان نشود.

این حرف کاملاً درست است اما به لحاظ حرفه‌ای اصلا اتفاق خوبی برای من محسوب نمی شود. یکی از انتقادات جدی‌ام به خودم همین است. اگر یک اتفاقی برایم در روز بیفتد کاملا روی اجرایم تاثیر می گذارد، اگر نتوانم با میهمانم ارتباط برقرار کنم کاملا این موضوع در شکل اجرایم هویدا می شود و این کار غلطی است.

برای کار کردن در رسانه یک تعریفی که وجود دارد این است که هیچ توجیهی برای مخاطب قابل قبول نیست وقتی تو حالت بده! چون حال بد من به مردم ربطی ندارد. اما دارم سعی می کنم که بیشتر به سمت عقلانیت بروم و این اشکالات را از بین ببرم.

*و قبول هم‌داری که برنامه ات در شب یلدا خیلی غمگین بود و این به خاطر حال بد خودت بود که کاملا قابل لمس بود.

شب یلدای امسال هم شب یلدا بود و هم مقارن با شهادت امام صادق.

*اما قبول کن آن برنامه مناسب شب یلدا و تصورات ما درباره این شب نبود. خیلی ناراحتمان کرد و حتی اشکمان را هم درآورد. من و خیلی‌های شبیه من برای آیتم خانه سالمندان واقعا متاثر شدند. حس ترحم‌برانگیزی تو نسبت به برخی از آدم‌ها حال من ِ مخاطبت را می گیرد!

من خوشحالم که این را می شنوم این یعنی اینکه تو و آدم‌های شبیه تو که ناراحت می شوند نرمال هستند. من به شدت برای آن دسته از افرادی که نسبت به آدم‌های این شکلی بی‌تفاوت هستند متاسفم.

در رسانه حتما باید یک کار مهمی انجام داد اینکه عقیده‌ات را از عقده ات جدا کنی. بعد از آن به این اعتقاد دارم که من اگر کاری را بسازم که به آن باور ندارم کسی برنامه را تحویل نمی‌گیرد.

احسان علیخانی یک سری مخاطبی دارد که از او انتظاراتی دارند و من نباید کاری را بکنم که همه انجام می‌دهند. همه توقع دارند که در شب یلدا یک سری بازیگر بیاوری و خوشحال و شاد بگوییم و بخندیم اما من ایمان دارم که در همان شب یک سری آدم تنها هستند که دلشان گرفته و هیچ کسی را ندارند. من حرف آن آدم‌ها را می‌زنم که بگویم شما تنها نیستید.

شاید با این تصاویر و مستندات بتوانم دلی را بلرزانم که درگیر این ماجرا شوند. شاید آدم‌هایی مثل تو هم باشند که نتوانند کاری کنند اما با متاثر شدن از این ماجرا متوجه سلامت روحی‌شان بشوند. آدم‌های بی‌تفاوت را هم که من اصلاً کاری‌ با آنها ندارم. بازنده ماجرا هم همین دسته بی‌تفاوت ها هستند.

ما باید جریان بسازیم. ما آدم‌های رسانه‌ای اگر جریان نسازیم می‌میریم. مثل آب راکد می‌شویم و به هیچ دردی نمی خوریم. بگذار برای اولین بار یک خاطره‌ای تعریف کنم. یک شب در رادیو می خواستم تست کنم ببینم چقدر می‌توانم تاثیر بگذارم. گفتم مردم یک خواهشی دارم ازتون! می خواهم خواهش کنم هرعکس و ویدئویی از زندگی خصوصی مردم داریم همین الان پاک کنیم.

هرکسی این کار را کرد برای ما اسمس بزند. تعداد عجیبی برای ما اسمس فرستادند و من فهمیدم که nهزارنفر آن شب عکس و ویدئویی که از زندگی و حریم خصوصی آدم‌ها بود را پاک کردند. آن شب یکی از شب‌های استثنایی زندگی من بود. وقتی داشتم از سربالایی جام جم پایین می آمدم بغضم گرفته بود از تاثیری که آن شب توانستم بگذارم.

*خودتم چیزی پاک کردی؟

(می خندد) نه؛ چون من هیچ چیزی از حریم خصوصی دیگران در گوشی‌ام نبوده و نیست. ولی بگذار جواب سوالت را کامل بدهم من برای تاثیر آمدم و همیشه به جمله فلسفی داستایوفسکی فکر می کنم اینکه کسی که اثری می سازد اگر نتواند جواب «که چی؟ » را به مخاطبش بدهد اثرش ارزشی ندارد.

*در برنامه‌هایت خیلی رو به دوربین حرف می زنی و گاهی این حرفها جنبه نصیحت می گیرد. این انتقاد به تو نشده که با ۳۱-۳۲ سال سن چطور برای پیرمردی ۸۰ ساله که ممکن است مخاطبت باشد حرف می زنی؟

اما من همیشه تکیه کلامم این است که دارم با رفیق‌هایم حرف می زنم. اما یک چیزی را درنظر داشته باش که وقتی می روی کفش فروشی فروشنده مراعات سنت را نمی کند، محصولش را می فروشد.

کار ما هم مشابه همین ماجراست. من یک برنامه‌ای ساختم و سعی‌ام این است که برای حرفم مخاطب هم رده خودم یا کوچک‌تر پیدا کنم. اما برکت برنامه‌های من همیشه به آن بیننده‌هایی است که جای پدر و مادری برای من دارند و اتفاقا تعدادشان هم کم نیست.

*ولی از انصاف نگذریم. هیچ وقت جسارت و نصیحت را با بی‌ادبی و گستاخی اشتباه نمی‌گیری و مشخص است که از هم‌نشینی با پیرمردها و پیرزن‌ها لذت می‌بری.

من اکثر دوستانم از خودم بزرگ‌تر هستند و یک مشکلی که همیشه با دوستانم دارم این است که از بس پای صحبت پدر و مادرانشان می نشینم خسته می شوند. آخر مگر می شود صحبت یک آدم ۷۰ساله را قطع کرد؟ این آدم برای من حکم کتاب دارد.

*احسان علیخانی! حس می کنی الان و در این زمان مردم چقدر دوستت دارند؟

من الان در یک پاگردی هستم که می توانم به مسیر دیگری بروم اما این مسیری که الان هستم را دوست دارم. من احساس می کنم که مردم با من ارتباط برقرار کردند چه خوب چه بد.

*کدام گروه بیشتر با تو ارتباط برقرار کردند؟

دهه شصت و هفتاد. نسل مامان‌ها هم خیلی با من ارتباط برقرار کردند نمی‌دانم چرا؟ البته من به این موضوع افتخار می‌کنم. وقتی یک مادری درباره من حرف می زند واقعا ذوق می کنم. در کل احساس می کنم الان در خانه مردم هستم امیدوارم بیرونم نکنند! اگر کم سر می زنم به خاطر این است که حوصله سربر نشوم.

*تا حالا شده که بعد از برنامه خانه بروی و مادرت از اجرای تو خوششان نیامده باشد و یا بگویند چقدر حرف زدی؟

زیاد (می خندد) مادر من خیلی اوقات به من انتقاد دارد. بعضی مواقع زنگ می زند می گوید این چی بود روی آنتن گفتی؟ در کل آدم باید به یک جایی برسد که بتواند برگردد و مسیرش را با افتخار نگاه کند. من یک وقتایی برمی گردم و بعضی از برنامه‌هایم را نگاه می کنم عصبی می شوم. دلم می خواهد فریاد بزنم از فرط عصبانیت. من هیجان زیادی صرف کردم به خاطر بعضی از برنامه‌هایم و این اصلا برایم قابل قبول نیست.

*خب برسیم به بحث شیرین دستمزد که سعی کردی از جواب دادنش فرار کنی. ما شنیدیم که پول خوبی برای هراجرایی می گیری. درسته؟

ببین بگذار صادقانه بگویم من کم کارم اما گران فروشم. هیچ کسی این را نمی گوید اما من با شهامت این را می گویم. جاهایی رفتم که فکر نمی کنم کسی پایش را آنجا بگذارد. من با جاهایی ارتباط برقرار می کنم که برای من کاملاً احساس وظیفه است.

البته این را هم بگویم که اگر بتوانم و وقت کنم. اما اگر من را برای یک مراسمی مثل افتتاحیه کارخانه‌ای دعوت کنند نمی روم. من خیریه، دانشگاه و سالگرد شهدا می روم و هیچ وقت هم حرف پول را با این آدم‌ها نمی‌زنم، چون آنها گردن من حق دارند. ولی وقتی فلان بانک می خواهد مراسم قرعه کشی بگذارد چرا باید رایگان یا ارزان بروم؟ مگر بانک چه حقی گردن من دارد؟

*یعنی اگر به هردلیلی مدتی نتوانی در تلویزیون باشی آن‌وقت حاضر نیستی در مراسم افتتاحیه کارخانه و قرعه کشی بانک اجرا کنی و پول خیلی خوبی بگیری؟

نه؛ باور کن اگر همین الان به من بگویند نیا نمی روم و کار دیگری می کنم. در اینکه من بچه تلویزیونم شکی نیست. وقتی در تلویزیون نباشم حالم بد است چون در آنجا بزرگ شدم. اولین روز که وارد تلویزیون شدم احساس می کردم وارد جعبه جادویی زندگی‌ام می‌شدم. واقعاًتلویزیون با نفوذترین رسانه است. اما در این۱۰-۱۲سال من کارهای دیگری هم یاد گرفتم؛ می‌توانم تیزر بسازم، می توانم زندگی خوبی هم داشته باشم.

*قهرمان دوران کودکی‌ات چه کسی است؟

رابین هود را خیلی دوست داشتم.

*به جز قهرمان‌های کارتونی چطور؟

عمویم.

*چرا؟

عمویم شهید شده.

*چرا هیچ وقت این موضوع را جایی مطرح نکردی؟ یا چرا از رانت رسانه‌ای این موضوع استفاده نکردی؟

نگفتم تا حالا چون کسی از من این سوال را نکرد. پرسیدی من هم صادقانه گفتم. رانت رسانه‌ای؟ ! چه شوخی بانمکی!

* چه چیزی را از تو بگیرند دنیا برایت تمام می شود؟

آبرو…

*از اینکه لحظه‌های مهمی مثل افطار و سال تحویل کنار خانواده‌ات نیستی چه حسی داری. چون این یک عذاب است که آدم کنار خانواده اش در این لحظات نباشد.

با عذرخواهی از مادرم و خانواده‌ام باید بگویم که برای من دقیقاً برعکس است من اگر در این اوقات تلویزیون نباشم دیوانه می شوم. من همیشه با دوستانم و نقدشان یک مشکلی دارم چون می گویم که روی تلویزیون حساسیت دارم نه اتفاقات آن.

*این روزها چه موضوعی خیلی فکرت را مشغول کرده؟

اینکه باید برای برنامه بعدی‌ام چه کارهایی کنم.

*راستی گویا پوران درخشنده برای بازی در آخرین فیلمش به تو پیشنهاد داده بود. ماجرای نپذیرفتن آن نقش در «هیس… دخترها فریاد نمی‌زنند» را برایمان بگو. چرا در این فیلم بازی نکردی؟

ببین یکی از فیلم‌هایی که خیلی روی من تاثیر گذاشت «پرنده کوچک خوشبختی» بود. خانم درخشنده را چندسال پیش در جشنواره فیلم کودک در اصفهان دیدم و من را به دفترش دعوت کرد.

رفتم و فیلمنامه را خواندم و به من گفت که دوست دارم نقش نامزد دختراصلی قصه را تو بازی کنی. سوژه فیلم برای من خیلی جذاب بود از آن جهت که جزو معدود سوژه‌هایی بود که خودم در تاک شوهایم نمی‌توانستم درباره‌اش حرف بزنم.

یعنی تجاوز؟

آره. همین الان من می توانم یک لیست بلند بالا از آدم‌هایی که به من پیشنهاد بازی دادند برایت بگویم. مشکل من فیلم خانم درخشنده نبود مشکل من این بود که مردم احسان علیخانی را با عنوان مجری می شناسند و نمی توانند آن بُعد را از من بپذیرند.

*البته این حرفت عملاً توسط خیلی از همکارانت رد شده. نمونه‌های زیادی داریم که مهم‌ترینش شهاب حسینی است.

شهاب اجرا را رها کرد و بازیگری را ادامه داد. مردم با من به عنوان مجری ارتباط برقرار کردند و شاید من را به عنوان بازیگر نپذیرند. خیلی روی این موضوع فکر کردم. من بازیگری بلد نیستم. این را هم بگویم که اتفاقاً پیشنهادهای خیلی خوبی هم داشتم.

از آن پیشنهادها که خیلی‌ها حاضرند برایش هرکاری کنند. هم رل یک بود و هم فیلمنامه عالی داشت اما نپذیرفتم. شاید خیلی از دوستان مجری من بتوانند هم‌زمان هردو کار را تجربه کنند اما من بلد نیستم. درباره «هیس… » هم من آن زمان یک جراحی داشتم و بعد از آن خانم درخشنده نتوانستند من را پیدا کنند و گویا تصور کرده بودند که من به خاطر طرفدارانم این پیشنهاد را نپذیرفتم.

*کارگردانی فیلم و سریال را چطور؟ تجربه می‌کنی؟

آره به کارگردانی بیشتر تمایل دارم. من سال‌ها دستیار کارگردانی کردم و قطعاً یک روزی آن را تجربه می‌کنم. من خیلی پیشنهادهای کاری متفاوتی داشتم که به خاطرآنکه تخصصی در آن نداشتم رد کردم. مثلاً چند تا از دوستانم اصرار داشتند که من سردبیر مجله شان شوم ولی خب من این کار را بلد نیستم و رد کردم. شاید خیلی موقعیت خوبی باشد اما من توانایی آن را ندارم.

*بهترین اتفاق و چهره‌های ۹۱ را در حوزه‌های موسیقی، سینما، ورزش از نظرت چه رویدادها و چه کسانی بودند.

در حوزه موسیقی که من واقعا اتفاق دندان‌گیری ندیدم. سینما هم (فکر می کند) من اصلا در سال ۹۱سینما نرفتم. چه عجیب! تئاتر هم زیاد ندیدم که بتوانم حرف بزنم. سال ۹۱ چهره المپیکی و پارالمپیکی ها بود. محمدخالوندی چوپان بوده و رفته لندن قهرمان پارالمپیک شده است. این آدم چهره‌ نیست؟ از نظر من چهره برتر سال است. در المپیک هم به نظرم احسان حدادی واقعا چهره سال ۹۱ بود.

*پرسپولیس؟

نپرس! واقعا سال بدی بود. پرسپولیس واقعا دارد هوادارانش را اذیت می کند. اگر پرسپولیس قهرمان جام حذفی نشود هوادارانش اذیت می شوند. نمی‌دانم چرا این تیم اینقدر آزاردهنده شده!

*فکر می کنی دلیل اصلی این همه افول پرسپولیس چیست؟

در اینکه این تیم محبوب‌ترین تیم کشور و آسیاست شکی نیست. من احساس می کنم در و تخته جور نمی شود. هزینه می‌شود، مربی خوب است، بازیکن خوب است اما باز هم نمی‌‌شود که نمی‌‌شود! اتفاقی که به نظرم در استقلال دارد بهتر می افتد. آهان! یعنی یکی از منفورترین چهره‌های سال ۹۱ به نظر من ژوزه بود. من نمی‌فهمم این آدم با چه رویی رفته از پرسپولیس شکایت کرده؟ !

*بازیکن محبوبت در پرسپولیست کیست؟

بازیکن محبوب کل زندگی‌ام علی کریمی است.

*سوال آخرم این است که از کسی در زندگی شخصی‌ات متنفر هستی؟

از تعدادی آدم ناراحت هستم اما از کسی متنفر نیستم. من از دنیا متنفرم که بزرگ‌ترین لذتش این است که آدم‌ها را به جان هم بندازد!

 

منبع:بیوگرافی ها . کام

شب مهتابی...
ما را در سایت شب مهتابی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : زهرا عزتی yahoo10 بازدید : 457 تاريخ : يکشنبه 25 خرداد 1393 ساعت: 14:05

 

حامد زمانی (زادهٔ ۱۳۶۷، میمه – اصفهان) خواننده پاپ ایرانی.

زادروز : ۱۳۶۷

میمه – اصفهان

اهل کشور : ایران

مدت کار : ۱۳۸۴ تاکنون

 

 

زندگی

حامد زمانی از هفت سالگی قرائت قرآن را شروع کرده و بزودی وارد موسیقی سنتی و سپس پاپ شد. او دانشجوی کارشناسی ارشد علوم سیاسی دانشگاه تهران است، اولین کار هنریش را در ۱۳۸۴ انجام داد. کارهای هنری وی غالبا محتوای انقلابی – مذهبی دارد که مورد استقبال رسانه های دولتی ایران قرار می گیرد.

وی در پی موسیقی جنجالی شاهین نجفی درباره امامان شیعه که آنرا هتاکانه نامیده بود واکنش نشان داد و از طرف خود (مبلغ ۱۰۰ میلیون ریال) و دوستانش برای قتل وی، جایزه تعیین کرد.

 

آثار

آثار وی غالبا با محتوای انقلابی و مذهبی است که معمولا توسط واحد موسیقی دفتر مطالعات جبهه فرهنگی انقلاب اسلامی منتشر می شوند. قطعه‌های زیر از آن جمله اند:

    «تحریم

    «قلاده‌های طلا،

    «دیروز، امروز، فردا»، تیتراژ برنامه ای تلویزیونی از شبکه سوم سیمای جمهوری اسلامی ایران.

    «زنان و بیداری اسلامی

    «ماه عسل»، تیتراژ پایانی برنامه تلویزیونی ماه عسل از شبکه سوم.

    «مکر شیطان»، که به حادثه ۱۱ سپتامبر پرداخته است.

    «آرمیتا»، همزمان با سالگرد ترور داریوش رضایی‌نژاد به نام آرمیتا دختر رضایی نژاد.

    «پرواز»، با موضوع ترورشدگان فعالان و محققین هسته ای در ایران (با یاد مصطفی احمدی روشن).

    «ایران سربلند»، در آستانه انتخابات ریاست جمهوری ۹۲ ایران.

    آخرین قدم

    این روزها

    بی نیاز

    حضرت ماه

    حضرت مهتاب

    حماسه بی تاب

    خاک عزیز

    آهنگ برای برنامه دیروز امروز فردا که از شبکه ۳ پخش میگردد

    زیبایی عشق

    زینت آسمون

    شبیه تو

    شهریاران جوان

    شناسنامه

    فرمانده

    فریاد فردا

    قدس

    متلاشی

    هم بند

 

شب مهتابی...
ما را در سایت شب مهتابی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : زهرا عزتی yahoo10 بازدید : 409 تاريخ : يکشنبه 25 خرداد 1393 ساعت: 14:02

بازی پاکسازی باغ بهاری

 

Spring Up یک تجربه منحصر به فرد از بازی با توپ ها و اشیا رنگی را برای شما فراهم می کند. در 72 مرحله از 12 جهان متفاوت بازی خواهید کرد و باید با نشانه گیری و پرتاب هر توپی که ظاهر می شود به سمت اشیا هم رنگش، محیط باغ بهاری بازی را از وجود اشیا اضافی تمیز کنید. شما باید از ضربه گیری که در پایین صفحه وجود دارد برای هدایت توپ و از سپر موجود برای گرفتن هر شیء متحرکی (توپ، آجر و ...) استفاده کنید. وقتی شما موفق خواهید شد که با حرکت دادن پدال های موجود در صفحه به کنترل ضربه زده شده پرداخته و امتیازات بیشتری را کسب کنید. همچنین می توانید با افزایش میزان اعتبار خود به گسترش بازی پرداخته حدود 50 شیء مانند درخت، گل، مجسمه، چشمه و ...را برای زیبا کردن محیط باغ خود خریداری کنید.
 

ویژگی های بازی:
- 72 مرحله تمام رنگی
- 12 دنیای متفاوت برای بررسی
- امکان خرید حدود 50 شی برای باغ خود
- چندین شیء پویا مانند: فن ها، ضربه گیر، انتقال ازراه دور و ...
- امکان آپلود کردن بالاترین میزان امتیاز خود برای رقابت با دیگران
- و ...


 

دانلود با حجم 12.4 مگابایت

شب مهتابی...
ما را در سایت شب مهتابی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : زهرا عزتی yahoo10 بازدید : 382 تاريخ : شنبه 24 خرداد 1393 ساعت: 17:13

دانلود بازی کم حجم شهرک پرندگان، مخصوص کامپیوتر

Bird's Town PC Game

 

 

 

 

شب مهتابی...
ما را در سایت شب مهتابی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : زهرا عزتی yahoo10 بازدید : 537 تاريخ : شنبه 24 خرداد 1393 ساعت: 17:02

بازی فوتبال فیفا 13 ، نسخه نهایی

FIFA 13

 

 

 

ادامه مطلب

 

 

شب مهتابی...
ما را در سایت شب مهتابی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : زهرا عزتی yahoo10 بازدید : 408 تاريخ : شنبه 24 خرداد 1393 ساعت: 16:57

هر وقت حال نـدارم  همـه برنامه ها رو ببنـدم و پی سی رو خامـوش کنـم،کليــد سـه راهـي رو  با پـام میزنم مثل گاو خاموش میکنمش... بـه کامپيوتـر ميگـم : بخیال  فکــر کـن بـــــرق رفــت!!!
والا,چــه کاریـه یه ســاعـت طــول میکشه!!!
+++++جملات خنده دار+++++
 قبول دارین همه ی تعطیلات نوروزی یه طرف  سه روز بعد سینزده بدر یه طرف.. خیلی حال داد لامسب
++++جملات خنده دار++++++

فانتزی من اینه که یه جعبه دسمال کاغذی بخرم وقتی خواستم بازش کنم یک عدد دسمال اولی مثله یه پسر خوب بیاد بیرون
هی خدا اگه بشه چی میشه
++++roodebor1.blogfa.com++++++

 اخه این کجاش خوشگله همه‌جاش عمله!!!!
.
.
.
.
.
(عکس‌العمل خانم ها وقتی که‌ یه دختر خوشگلتر از خودشون از جلوشون رد میشه)

+++++++roodebor1.blogfa.com+++++++

اقا خونه شماهم اينجوريه ؟
يه بسته شكلات كه تو خونه باشه تا وقتي اولين نفر بازش نكنه تا يه ماه هم دست نخورده باقی میمونه ولي واي به روزي كه افتتاح بشه 10 دقیقه دخلش اومده شما هم اینجور هستید ایا

++++

شب مهتابی...
ما را در سایت شب مهتابی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : زهرا عزتی yahoo10 بازدید : 355 تاريخ : جمعه 23 خرداد 1393 ساعت: 17:35

یــه شــاگـرد خــوب و با ادب هرگز شـمــاره موبایل اسـتـادش رو بـراي شـوخـي بعـنـوان
.
.
.
.

.

.

.

.

.

.

 

.

فـــروش گـوســفــنـد زنـده تو نـيـازمنديها چــاپ نـمـيكنه ...

 

 

 

شب مهتابی...
ما را در سایت شب مهتابی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : زهرا عزتی yahoo10 بازدید : 343 تاريخ : جمعه 23 خرداد 1393 ساعت: 17:34

چنين گفت رستم به سهــراب يل / که من آبـــرو دارم انــــدر محـــل

مکن تيز و نازک، دو ابـروي خود / دگر سيخ سيـخي مکن مـوي خود

شدي در شب امتــــــحان گرمِ چت / برو گــمشو اي خــاک بر آن سـرت

اس ام اس فرستادنت بس نبـــود / که ايمـيل و چت هم به ما رو نمـود

رهـا کن تو اين دختِ افراسيــــــاب / که مامش ترا مي نمـــايد کبــــاب 

اگر سر به سر تن به کشتن دهيـــم / دريغــا پسر، دستِ دشـمن دهيـــم

چوشوهر در اين مملکت کيمـياست / زتورانيان زن گرفتــن خطـــاست

خودت را مکن ضــــايع از بهــر او / به دَرست بـــپرداز و دانش بجــو

در اين هشت ترم، اي يلِ با کـلاس / فقـط هشت واحد نمـودي تو پاس

توکزدرس ودانش، گريزان بـُدي / چرا رشــته ات را پزشـکي زدي

 

شب مهتابی...
ما را در سایت شب مهتابی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : زهرا عزتی yahoo10 بازدید : 351 تاريخ : جمعه 23 خرداد 1393 ساعت: 17:33

آغا من از وقتی فهمیدم مونگول به انگلیسی میشه قوم مغول، دچار خوددرگیری مزمن (مضمن، مذمن ..شدید) شدم هر وقت یکی بهم میگه مونگول نمیدونم منظورش اینه ک وحشی ام یا اینکه خنگم اخه!

مسئولان رسیدگی کنن! آخه این چ وضعشه؟!

++

یک سوال بدجور ذهنمو مشغول کرده :قدیما که یخچال نبود مردم که حوصلشون سر میرفت چیکار میکردن؟

+++

من غلط بکنم ارشد شرکت کنم!!!
«« دیالوگ ماندگار شب های امتحان هر سال»»

++++

من با 18 سال سن هنوز نفهمیدم چرا خانه و خانواده رو اینطور مینویسند ولی خواهر یا خواب رو خاهر یا خاب نمینویسند یا فرق خار با خوار چیه اصلا هاااااا

++

امروز خیر سرم حوس تن ماهی کردم رفتم خریدم 8000 تومن فکر کنم با این قیمت توش پری دریایی باشه .....

+

 

 

شب مهتابی...
ما را در سایت شب مهتابی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : زهرا عزتی yahoo10 بازدید : 333 تاريخ : جمعه 23 خرداد 1393 ساعت: 17:31

نقد و بررسی NFS:Shift

 

 

 

سری بازی Need For Speed کار خود را از سال 1997 و در شهر ونکوور کانادا شروع کرد. از سال 1997 تا به حال، حدود 13 بازی از این سری وارد بازار شده است و همانطور که مطلع هستید، این سری پرطرفدار فراز و نشیب های بسیاری داشته است. از موفقیت های بی نظیر Hot Pursuit و Most Wanted گرفته تا افتضاحی مانند UnderCover که بسیاری از طرفداران را عصبانی کرد. پس از عرضه این بازی ضعیف، شرکت بزرگ EA کل ساخت نسخه بعد را به Sightly Mad Studios در لندن واگذار کرد تا آن ها هم یک سری جدید و بدور از هیاهوی خیابان ها و پلیس تحویل بازار بدهند. تقریبا چند ماه بیشتر از عرضه UnderCover نگذشته بود که EA رسما بازی Shift را معرفی کرد و گفت که با این بازی، NFS به یک سری جدید منتقل خواهد شد. همانطور که در نسل قبل با UnderGround این بازی به یک سبک جدید و جالب تبدیل شد. پس از گذشت یک سال و نیم کار برروی این بازی، در نهایت انتظار به پایان رسید و همه می توانند این بازی را تجریه کنند. اما یک سوال اساسی در این بین بدون پاسخ می ماند: آیا Shift هنوز هم یک NFS است؟ در ادامه به این سوال پاسخ داده خواهد شد.

سری بازی Need For Speed کار خود را از سال 1997 و در شهر ونکوور کانادا شروع کرد. از سال 1997 تا به حال، حدود 13 بازی از این سری وارد بازار شده است و همانطور که مطلع هستید، این سری پرطرفدار فراز و نشیب های بسیاری داشته است. از موفقیت های بی نظیر Hot Pursuit و Most Wanted گرفته تا افتضاحی مانند UnderCover که بسیاری از طرفداران را عصبانی کرد. پس از عرضه این بازی ضعیف، شرکت بزرگ EA کل ساخت نسخه بعد را به Sightly Mad Studios در لندن واگذار کرد تا آن ها هم یک سری جدید و بدور از هیاهوی خیابان ها و پلیس تحویل بازار بدهند. تقریبا چند ماه بیشتر از عرضه UnderCover نگذشته بود که EA رسما بازی Shift را معرفی کرد و گفت که با این بازی، NFS به یک سری جدید منتقل خواهد شد. همانطور که در نسل قبل با UnderGround این بازی به یک سبک جدید و جالب تبدیل شد. پس از گذشت یک سال و نیم کار برروی این بازی، در نهایت انتظار به پایان رسید و همه می توانند این بازی را تجریه کنند. اما یک سوال اساسی در این بین بدون پاسخ می ماند: آیا Shift هنوز هم یک NFS است؟ در ادامه به این سوال پاسخ داده خواهد شد.
سری NFS از نسل قبل و بازی UnderGround دارای داستان شد و در بازی Most Wanted این سری داستانی به اوج خود رسید و شاهد یک داستان بسیار زیبا بودیم اما متاسفانه چون بازی Shift یک تغییر اساسی داشته است، داستان بازی به کل حذف شده است و مسابقه در پیست های مختلف قابلیت های داستانی را از این بازی می گیرد. اما جا دارد که در مورد تغییر وضعیت سبک بازی بحث بشود. شرکت EA قبلا هم با بازی ProStreet تجربه حضور در پیست را داشته است اما این بار وضعیت کاملا متفاوت است و خبری از آن طرح های گرافیکی و دود های پیست های ProStreet نیست. این بار بازی به کمک خود رانندگان و برای رانندگان ساخته شده است و بیشتر بر روی این تمرکز شده است که بازی بیش از همیشه واقعی به نظر برسد. کاری که EA تا بازی هفتم به دنبال آن بود و بعد از بازی هفتم، ناگهان به زیرزمین و مسابقات غیرقانونی و سبک داستانی روی آورد.

در معنی بهتر می توان گفت که این بازی از رانندگی شبیه به سبک های Arcade در آمده است و به یک بازی تقریبا واقعی تبدیل شده است که همه چیز در آن معادل واقعیت است. البته ممکن است این تغییر اساسی به مزاج بسیاری از طرفداران قدیمی خوش نیاید. همانطور که با معرفی بازی ProStreet خیلی ها از آن خوششان نیامد. اما اگر واقعا طرفدار رانندگی واقعی باشید، از جو و سبک جدید Shift لذت خواهید برد و پس از چند دور رانندگی عاشق این بازی خواهید شد. یک نکته جالب که بیشتر منتقدان بازی به آن اشاره می کنند این است که بازی از جلد NFS درآمده است و به یک تقلید از GRID تبدیل شده است در حالیکه اینطور نیست و اصولا GRID به علت عوامل مختلف گیم پلی هنوز یک بازی اتومبیلرانی آرکید محسوب می شود و گیم پلی آن در حد ProStreet یا Carbon است و نه بیشتر. در کل تغییرات اساسی این بازی خوب جلوه می کنند و یک تجربه لذت بخش و واقعی را برای شما دارند.

گیم پلی بازی با توجه به تغییرات جو، خیلی خوب تر شده است. یکی از مهم ترین عوامل بازی کمک کننده است. شما می توانید میزان کمک بازی را در 3 حد متفاوت تنظیم کنید. حد اول این است که بازی به شما هرطور که بتواند کمک می کند و یک خط هم روی زمین بازی وجود خواهد داشت که سبز، زرد یا قرمز می شود و شما را راهنمایی می کند یا مثلا ترمز خودکار فعال است و اگر شما ترمز نکنید، خود ماشین ترمز می کند. حد دوم تنظیمات معمول ماشین است و هیچ کس غیر از شما ماشین را کنترل نمی کند و تنظیمات خودکار برای رانندگی بهتر حذف می شوند. حد سوم که سخت ترین کار ممکن است، رانندگی بدون هیچ گونه راهنما است ! یعنی شما هیچ راهنمایی نخواهید شد و باید مسابقه را با هوش و مهارت خود به پایان برسانید که به هیچ وجه توصیه نمی شود. عامل جدید دیگر، تخریب پذیری 70 درصدی تمام اتومبیل هاست که مانند دیگر بازیها، اتومبیل شما یا دیگران در اثر برخورد صدمه می بیند و اگر ضربه شدید باشد، اتومبیل بدجوری تکان می خورد یا پرتاب می شود. نکته جالب در این برخورد ها این است که به هنگام کنده شدن رنگ، صفحه سیاه و سفید می شود و در برخورد های شدید از پشت یا بغل، صفحه برای چند ثانیه تار می شود که حس خوبی را منتقل می کند.
 

در بالاتر گفته شد که بازی به واقعیت نزدیک شده است و واقعا باید اقرار کرد که بازی به واقعیت خیلی نزدیک است و چند درجه چرخش بیشتر فرمان می تواند شما را از دور مسابقه خارج کند. همچنین دریفت های داخل مسابقه بسیار واقعی طراحی شده اند و چرخیدن با سرعت بالای 120 به هیچ وجه توصیه نمی شود. چرا که در این صورت یا ماشین چپ می شود، یا این که از دور مسابقه خارج می شوید. از دیگر نوآوری های این بازی، سیستم امتیاز است که خیلی جالب طراحی شده است. شما بر اساس دو حرکت کلی امتیاز خواهید گرفت. اولی رانندگی خشن است. شما در رانندگی خشن، با ضربه به رانندگان دیگر، کشیدن به ماشین حریف، سبقت با ضربه، بلاک کردن حریف پشت و ... امتیاز می گیرید. نوع دوم رانندگی با دقت یا Precision است. شما در این نوع رانندگی با ماندن در مسیر درست، سبقت بدون ضربه، رد کردن پیچ ها با سرعت بالا و ... امتیاز می گیرید. در آخر هر مسابقه هم دو نوع امتیاز گرفتن محاسبه می شود و هرکدام بیشتر بود، به عنوان سبک رانندگی شما انتخاب خواهد شد. مانند بازی های قبلی، دستکاری در قطعات ماشین ها هنوز هم وجود دارد و شما می توانید از 3 نظر کلی، قطعات ماشین را تغییر بدهید : 1-بدنه و رنگ 2-قطعات داخلی 3-تنظیم قطعات درگیر. البته جای قدردانی دارد که سازندگان این بخش را حذف نکرده اند اما می توان گفت که در این بخش مقداری کم کاری دیده می شود و EA می توانست قطعات بسیار بهتری را برای این بازی در نظر بگیرد. ضمنا کل بازی با 72 اتومبیل در کلاس های مختلف پیگیری می شود که از مهم ترین ها می توان به Bugatti Veyron ، BMW M3 GT2 ، SLR McLaren ، Pagani Zonde و ... اشاره کرد. در کل بخش گیم پلی بازی بسیار زیبا طراحی شده است و می تواند همه نوع طرفدار را به خود جذب کند.

بخش گرافیک در این بازی اهمیت فراوانی دارد. بخصوص این که بازی می خواهد به سمت واقع گرایی برود، مسلما گرافیک بازی مهم خواهد بود و سازندگان هم در این بخش واقعا کم کاری نکرده اند و مانند همیشه تمام اتومبیل ها را با تمام جزئیات طراحی کرده اند که جای تشکر دارد. مخصوصا طراحی های بی نقص نسخه های 360 و PS3 که خیلی به واقعیت نزدیک هستند. اما در نسخه PC تعدادی تبدل رنگی در مدل ها دیده می شود که زیاد هم نیستند و بیننده در نگاه اول متوجه آن ها نمی شود اما در نگاه های دقیق تر می تواند آن را حس کند. البته این مشکل با تنظیمات گرافیکی بالا حل می شود و مشکلی ایجاد نمی کند. زیبایی گرافیک بازی در مورد پیست ها و آسفالت جاده نیز مشهود است و شما می توانید یک حس واقعی از رانندگی را تجربه کنید. همچنین لازم به ذکر است که تمام 72 اتومبیل به طور کامل شبیه سازی شده اند. اگر در بازی به داخل ماشین ها دقت کنید، دقیقا متوجه خواهید شد که داخل ماشین با چه دقتی طراحی شده است. ضمنا بافت ها و رنگ های ماشین ها هم مانند همیشه خیلی زیبا به نظر می رسند. لازم به ذکر است که موتور گرافیکی هم برای این بازی دوباره طراحی شده است و نام آن NFS می باشد. در کل بخش گرافیک قوی به نظر می رسد و نقایص آن خیلی از نسخه های قبلی کمتر است.
صداگذاری بازی مانند همه نسخه ها قوی است و صدای 72 اتومبیل، عینا از صدای واقعی آن ها ضبط شده است. همچنین صدای کمک منو ها و دریفت ها و کشیده شدن لاستیک برروی آسفالت داغ جاده ها حس می شود و حس بسیار خوب و جالبی دارد. موسیقی های بازی هم جالب هستند اما مانند بازی های قبلی نمی توانید آن ها را تنظیم کنید اما آن ها هم از بین هنرپیشه ها و خواننده های بنامی مانند Kanye West یا Prodigy انتخاب شده اند. در کل این بخش هم خوب کار شده است.
در کل Shift را می توان یک اثر خوب در بین آثار مختلف NFS به شمار آورد و حتما پیشنهاد می شود که برای یکبار هم که شده این بازی زیبا را انجام دهید. در کلام آخر هم باید بگویم که EA توانست این سری را از نابودی کامل نجات دهد و امیدوارم که این سری بتواند بازیهای بهتری را عرضه کند.

شب مهتابی...
ما را در سایت شب مهتابی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : زهرا عزتی yahoo10 بازدید : 360 تاريخ : جمعه 23 خرداد 1393 ساعت: 16:35

نقد بازی Forza Motorsport 4

 

گرافیک : شاید اولین چیزی که از گرافیک بازی به چشم می آید ، نورپردازی عمیق و طبیعی روی ماشین ها و البته محیط بازی باشد - تنوع ماشین‌ها بالاست و 500 ماشین موجود در بازی همراه با 26 پیستی که پذیرای این ماشین ها هستند با جزئیات بالا طراحی شده اند - بازی در زمان های مختلفی از روز مانند غروب یا طلوع آفتاب اتفاق می افتد که حس این زمان ها با طراحی خوب آسمان و تغییر نحوه نورپردازی بازی به بهترین شکل ممکن به بازیکن منتقل می شود - علاوه بر اینکه ظاهر ماشین ها عالی طراحی شده اند و با نمونه های واقعی تفاوت چندانی ندارند ، داخل کابین آنها هم از جزئیات قابل قبولی برخوردار است ، حتی برای بعضی از ماشین های گران قیمت و معروف اجزای داخلی مانند موتور و قطعات دیگر هم طراحی شده که در بخش Autovista می توانید این اجزا را از نزدیک ببینید - بخش Autovista یک بخش سرگرم کننده است که در آن تنها به بررسی ماشین ها از زوایای دلخواه می پردازید ، البته تعداد ماشین های این بخش محدود است ولی همین تعداد محدود هم برای لذت بردن از این بخش کافی است ، در Autovista می‌توانید اطراف ماشین خود راه بروید ، در آن را باز کنید ، کاپوتش را بالا بزنید و خلاصه مانند واقعیت به بررسی قسمت های مختلف ماشین خود بپردازید - برخلاف تنوع بالای ماشین‌ها ، تعداد پیست ها به عدد 26 محدود شده و تعدادی از این 26 پیست هم تفاوت چندانی نسبت به هم ندارند ، اگر بازی Forza 3 را بازی کرده باشید با بسیاری از این پیست ها آشنا هستید ولی سازندگان این پیست ها را به گونه ای جدید طراحی کرده اند تا حس تکراری بودن به شما دست ندهد - بخش طراحی و نقاشی ظاهر ماشین ها دارای جذابیت و تنوع خاصی است که می تواند شما را ساعت ها مشغول خود بکند ... 18
صدا : صدای موتور ماشین ها تنها بخش مهم یک بازی شبیه ساز رانندگی است که Forza 4 در این بخش خوب می درخشد - مانند نسخه قبل حرفه ای های دنیای ماشین می توانند از روی صدای موتور ماشین نام ماشین را حدس بزنند و حتی مدل و سال دقیق ساخت آن را هم بفهمند - موزیک های منوها یا موزیک هایی که در پس زمینه مسابقات پخش می شوند هم دارای تنوع و کیفیت بالایی هستند ... 18

گیم پلی : بازی یک شبیه ساز واقعی ماشین سواری است ولی با امکاناتی که در اختیار گیمرهای عادی می‌گذارد می تواند برای کسانی که به بازی های شبیه ساز رانندگی علاقه ای ندارند هم لذت بخش باشد - شما می توانید تمام تنظیمات کنترلی بازی را شخصی سازی کنید ، مثلا تعیین کنید که سر پیچ ها بازی از سرعت ماشین شما بکاهد تا از مسیر خارج نشوید یا خود بازی پیچ را برای شما رد کند ، دستی یا اتوماتیک بودن دنده اتومبیل ها را تعیین کنید و میزان تاثیر Damage ماشین ها در هسته گیم پلی را تنطیم کنید - هندلینگ اتومبیل ها به صورت کاملا حرفه ای با یکدیگر فرق دارد و نحوه کنترل ماشین های قدیمی و دهه هفتادی با سوپر اتومبیل های سال 2011 بسیار متفاوت و متنوع است - Level شما با انجام مسابقات مختلف و به دست آوردن XP ارتقاء می یابد و با ارتقای سطح شماست که ماشین های گران تر و قوی تر آزاد می شوند - حتی می توانید Save های خود از بازی قبلی را هم به این بازی انتقال دهید تا دیگر مجبور نباشید Level خود را از صفر ارتقاء دهید - شرایط محیطی متنوع نیستند و این عامل باعث شده تا کنترل ماشین ها در دراز مدت خسته کننده و تکراری بشود - هوش مصنوعی رقبا در بهترین حالت ممکن قرار دارد و آنها در عین حال که شما را به چالش می کشند ، سعی دارند از شما سبقت گرفته و نفر اول باشند - اگر محیط های برفی  بارانی یا گِلی هم در بازی گنجانده می شد ، لذت رقابت ها و به هم کوبیدن ها چندین برابر می شد - ارتقای اتومبیل ها یکی از بخش های جذاب بازی است ، شما تقریباً همه جای ماشینتان را می توانید تقویت کنید ، از موتور و لاستیک ها  گرفته تا رینگ و فیلتر هوا - البته ارتقای قطعات ریز ماشین کار ساده‌ای نیست و استخوان شکسته‌های سبک ماشین‌سواری هم با ترس و لرز به ارتقای این قطعات می پردازند ... 17

بخش آنلاین : یکی از بهترین بخش های بازی بخش آنلاین آن است . بخشی که در آن می توانید ماه ها سرگرم شوید و با دوستانتان به رقابت بپردازید . امکان تشکیل گروه های مختلف در این بخش وجود دارد . اعضای هر یک از گروه ها می توانند ماشین های خود را در اختیار دیگر اعضا قرار دهند یا حتی می توانند با کمک یکدیگر به ارتقاء و تقویت اتومبیل ها بپردازند . کارهای زیادی می توانید در بخش آنلاین بازی انجام دهید ، از ثبت زمان بهتر در هر مسیر گرفته تا تشکیل رقابت های گروهی برای رسیدن به رده ها و Level های بالا .

کینکت : کینکت در جای جای بازی به درد می خورد . می توانید منوی بازی را بوسیلۀ صدای خود کنترل کنید یا حتی کنترل ماشین‌ها را در دست بگیرید . وقتی که در بازی کنترل ماشین را با کینکت به دست می گیرید ، مجبور نیستید که گاز بدهید یا ترمز بگیرید ، بازی گاز و ترمز را برای شما انجام می دهد و شما فقط باید دستان خود را مانند فرمان در جلوی خود گرفته و به کنترل ماشین بپردازید . با استفاده از قابلیت Head Tracking در بطن مسابقات می توانید از داخل کابین اطراف خود را نگاه کنید و در پیچ‌ها بهتر عمل کنید . کینکت در بخش Autovista هم به درد می خورد که لذت وارسی ماشین‌ها در این بخش با کینکت چندین برابر می شود .

نکات مثبت : گرافیک خوب ، صداگذاری عالی برای موتور ماشین ها ، بخش آنلاین پربار ، ارتباط خوب با کینکت ...
نکات منفی : تکراری شدن گیم‌پلی بعد از گذشت مدت طولانی ...

سبک : Racing Simulation
سازنده : Tu 10
ناشر : Microsoft
درجه سنی : 3+
 

شب مهتابی...
ما را در سایت شب مهتابی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : زهرا عزتی yahoo10 بازدید : 373 تاريخ : جمعه 23 خرداد 1393 ساعت: 16:30

 

در مورد داستان بازی نظر خاصی نمی توان داد . داستان بازی یکی از پیچیده ترین داستانهای دهه اخیر است و یکی از بدترین قسمتهای این بازی بشمار می رود . داستانی که نه به نسخه های قبلی Parasite Eve ارتباط دارد و نه هیجانی جدید برای یک تجربه جدید . داستان در واقع در مورد سفر به گذشته ، اینده و حال است و شخصیت Aya Brea با سفر به زمان قصد نجات دنیا در زمان حال را دارد . داستان بازی می توانست به مراتب بهتر کار شود و پیچیدیگی ها اینچنینی نداشته باشد . اگر از دوستداران سری PE بوده اید و از 13 سال گذشته خاطراتش را با خود حمل کرده اید از پایان این شماره نیز بسختی عصبانی خواهید شد .

گرافیک بهترین قسمت این بازی را تشکیل می دهد . محیط بشدت زیبا و پر جزئیات طراحی شده است و زیبایی خاص خود را دارد و با وجود سرد و بی روح بودن ان دوست دارید تمامی قسمتها را جستجو کنید . طراحی شخصیتهای بازی بخصوص Aya بشدت عالی کار شده و جزئیات فراوانی دارند و بشدت زیبا طراحی شده اند . انیمیشن شخصیتها نیز به نرمی انجام شده و به روانی در کنسول دستی سونی به نمایش در می اید . جزئیات شخصیتها بحدی بالاست که گاهی شک می کنید که در حال انجام یک بازی در پلتفرم PSP هستید . برای مثال در بازی به مرور زمان و ضرباتی که Aya از دشمنان و باس فایتهای بازی می خورد لباسهایش کثیف ، خونین و پاره می شود و بعد از مدتی به وضوح این جزئیات مشهود می شوند . طراحی دشمنان بازی و باسها نیز به خوبی انجام شده و دشمنان نیز طراحی خوبی دارند و از تنوع خوبی برخوردار هستند . افکتهای موجود در بازی مانند پرشها و Jump های صورت گرفته و Orb ها بشدت زیبا طراحی شده اند و خیره کننده هستند .

بعد از گذر از گرافیک بازی به جادوی همیشگی Square Enix برخورد خواهیم کرد . Square Enix مانند همیشه در این بازی نیز مارا پذیرای ویدئوهای با کیفیت خیره کننده کرده است . به جرات می توان گفت ویدئوهای پخش شده در بازی در نوع خود بهترین هستند و با یکی از زیباترین بخشهای بازی روبرو هستیم . ویدئوهایی که در مراحل بازی پخش می شوند بشدت زیبا ، جذاب و گیرا هستند و در بعضی قسمتها مانند لحظه افتادن کلت Aya در خون در Episode 1 بازی شمارا غرق در خود می کند .

بخش صداگذاری بازی نیز به خوبی صورت گرفته است و دیالوگهای صورت گرفته بین شخصیتها به خوبی انجام می شود و بدون هیچ عیب نقصی داستان نه چندان گیرای بازی را تشکیل می دهند . موسیقی های بازی نیز در نوع خود عالی کار شده است و اگر شماره های قبلی این سری را بازی کرده باشید با شنیدن Remix موسیقی های قدیمی این سری به خاطرات گذشته خود در این بازی وارد می شوید که بشدت زیبا هستند . موسیقی های بازی ضرباهنگ خوبی دارند و در زمان مبارزات قدرت گرفته و شما را با خود همراه می سازند . موسیقی های جدید نیز بهمراه موسیقی های قدیمی این سری به بهترین شکل ساخته شده اند و یکی دیگر از بخشهای خوب بازی را شامل می شوند .

گیم پلی بازی نیز به خوبی طراحی شده و جذابیتهای زیادی دارد . سیستم سنگر گیری و کاور گیری بازی به سبک بازی Geow انجام شده و شما با پناه گرفتن می توانید به دشمنان خود حمله ور شوید . از قابلیتهای اصلی Aya می توان به قابلیت Overdive اشاره کرد که کارامدترین ویژگی Aya می باشد و بازی را جذاب تر می کند . با این قابلیت قادر به وارد شدن به کالبد شخصیت دیگری را دارید و می توانید خود را از مهلکه نجات دهید . برای مثال شما میتوانید در نبردها تا سر حد مرگ بجنگید و در زمان اتمام Life خود با زدن کلید مثلث به کالبد فرد دیگری بروید و به دشمن موردنظر ادامه حمله خود را انجام دهید . با این ویژگی شما می توانید در زمان حمله به باس فایتها بین شخصیتهای بازی سوئیچ کرده و هر یک را در موقعیت مناسبی از لحاظ کاور گیری و . . . قرار دهید . البته باید مراقب این شخصیتها و NPC ها باشید تا براحتی کشته نشوند چون تا زمان بازسازی و بازگشت دوباره NPC ها باید به تنهایی مبارزه کنید . از دیگر همکاری این NPC ها با Aya می توان به دستور شلیک اشاره کرد که با فرمان Aya و پر شدن خط فرمان تمامی NPC ها دشمن مورد نظر را مورد هدف قرار می دهند و بعد از ضعیف شدن باس فایت شما می توانید با نفوذ به مغز باس فایت و یا دشمنان دیگر انها را از درون نابود کنید .

در بازی کریستالهایی قرمز رنگ و موجوداتی قرمز رنگ قرار دارند که کلید اتمام هر قسمت هستند و قبل از مبارزه با دشمنان باید انهارا نابود کرد تا مراحل پایان یابند ، در غیر این صورت نبردها تا ابد ادامه خواهند داشت . در بازی شما قابلیت نفوذ به یارهای خودی ، دشمنان ، تانک و . . . را نیز خواهید داشت . قابلیتهای شما و Life شما نیز قادر به Upgrade شدن می باشد و شما می توانید سلامتی خود و اسلحه های خود را نیز اپگرید کنید . در هر مرحله و یا بهتر است بگویم اپیزود شما توانایی حمل 4 اسلحه را خواهید داشت که یار همیشگی شما کلت تان می باشد که تیرهایش نیز بی نهایت بوده و در زمان اتمام مهمات شما تنها اسلحه شما خواهد بود . البته با سوییچ بین شخصیتهای دیگر اسلحه های انها نیز به شما منتقل شده و امکان استفاده از انها را نیز خواهید شد . از باقی مهمات نیز می توان به چندین نارنجک اشاره کرد که در هر مرحله بشما داده می شود و از قدرت تخریب بالایی نیز برخوردار هستند . از قدرتهای جادویی Aya نیز تنها می توان به خط Liberation اشاره کرد که با پرشدن ان شما برای چندین ثانیه اسلحه هایی قدرتمند و بی نهایت بدست می گیرید و می توانید با ضرباهنگ سریع ان به نابودی دشمنان مشغول شوید .

در کل بازی Parasite Eve : The 3rd Birthday یک بازی موفق و خوب بوده که برای کنسول دستی PSP با قدرت تمام منتشر شده و با آیتمهایی که با اتمام بازی بدست می آید حس تکرار بازی را چندین برابر می کند . اما شاید تنها نقطه ضعف بازی را بتوان داستان ان دانست که برای طرفداران قدیمی این سری چندان خوشایند بنظر نیاید .

شب مهتابی...
ما را در سایت شب مهتابی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : زهرا عزتی yahoo10 بازدید : 324 تاريخ : جمعه 23 خرداد 1393 ساعت: 16:29

مجموعه ای متشکل از ۱۱ بازی فلش زیبای دخترانه با موضوع آرایش و زیبایی

مجموعه بازیهای فلش دخترانه

 دانلود با لینک مستقیم و حجم ۱۰ مگابایت پسورد فایل: www.3sotdownload.com


برچسب‌ها: مجموعه بازیهای فلش دخترانه

شب مهتابی...
ما را در سایت شب مهتابی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : زهرا عزتی yahoo10 بازدید : 390 تاريخ : جمعه 23 خرداد 1393 ساعت: 16:26

دانلود آهنگ توی بازار خرمشهر چاووشی

دانلود آهنگ جدید محسن چاوشی

 هوای گرم بندر توی بازار خرمشهر
دیدمت با ناشناسی نفسام در نمیاد

قلب مو ضعیفه دختر داره بوم بوم میزنه
اون غریبه کی باهاته

چی میگه بت چی میخواد ، چی میخواد

عینک ری بن اصلم ، هرچی دارم مال تو
نفسام تویی تو دختر همه دردات مال مو

میخرم سال دیگه واست النگوی طلا 
تا ابد به پات میشنم ، پات میمونم ولله

پات میمونم ولله ، پات میمونم ولله

قسمت میدم بمون جون ننت ، جون کاکات
قربونت برم الهی ، قربون جفت چشات

اگه پولام و بدن واست عروسی میگیرم
روزی صد هزار دفعه برای چشمات میمیرم

برای چشمات میمیرم

میرم و دخیل می بندم جمعه شب سید عباس
بیا و رحمی بکن به این دلی که تنهاست

دست و تو دست نکن ننه ، دختر و داره می پره
مرگ مو کاری بکن ، عشقمو داره می بره

عینک ری بن اصلم ، هرچی دارم مال تو
نفسام تویی تو دختر همه دردات مال مو

میخرم سال دیگه واست النگوی طلا 
تا ابد به پات میشینم ، پات میمونم ولله

پات میمونم ولله ، پات میمونم ولله

شب مهتابی...
ما را در سایت شب مهتابی دنبال می کنید

برچسب : متن "آهنگ" بازار "خرمشهر "محسن "چاوشی ", نویسنده : زهرا عزتی yahoo10 بازدید : 345 تاريخ : پنجشنبه 22 خرداد 1393 ساعت: 20:55

لینک دانلود آهنگ بهار بهار ناصر عبداللهی

بهار-بیست دات کام تصاویر زیبا سازی وبلاگ www.bahar22.com

بهار بهار
صدا همون صدا بود
صدای شاخه ها و ریشه ها بود
بهار بهار
چه اسم آشنایی
صدات میاد ... اما خودت کجایی
وابکنیم پنجره ها رو یا نه
تازه کنیم خاطره ها رو یا نه
بهار اومد لباس نو تنم کرد
تازه تر از فصل شکفتنم کرد
بهار اومد با یه بغل جوونه
عید آورد از تو کوچه تو خونه
حیاط ما یه غربیل
باغچه ما یه گلدون
خونه ما همیشه
منتظر یه مهمون
بهار اومد لباس نو تنم کرد
تازه تر از فصل شکفتنم کرد
بهار بهار یه مهمون قدیمی
یه آشنای ساده و صمیمی
یه آشنا که مثل قصه ها بود
خواب و خیال همه بچه ها بود
آخ ... که چه زود قلک عیدیامون
وقتی شکست باهاش شکست دلامون
بهار اومد برفارو نقطه چین کرد
خنده به دلمردگی زمین کرد
چقد دلم فصل بهار و دوست داشت
واشدن پنجره ها رو دوست داشت
بهار اومد پنجره ها رو وا کرد
من و با حسی دیگه آشنا کرد
یه حرف یه حرف ‚ حرفای من کتاب شد
حیف که همش سوال بی جواب شد
دروغ نگم ‚ هنوز دلم جوون بود
که صبح تا شب دنبال آب و نون بود

شب مهتابی...
ما را در سایت شب مهتابی دنبال می کنید

برچسب : دانلود" آهنگ" بهار "بهار", نویسنده : زهرا عزتی yahoo10 بازدید : 337 تاريخ : پنجشنبه 22 خرداد 1393 ساعت: 20:50

لینک دانلود آهنگ منوببخش ناصر عبداللهی

  دانلود آهنگ ناصر عبداللهی به نام منو ببخش  

متن آهنگ

منو ببخش که ندیده می گرفتم
التماس اون نگاه نگرونو منو ببخش
که گرفتم جای دست عاشقتو
دست عشق دیگرونو
لایق عشق بزرگ تو نبودم
خورشید بانو
غافل از معجزه تو شد وجودم اسیر جادوت
منو ببخش که درخشیدی و من چشمامو بستم
منو بخشیدی و من چشمامو بستم
منو ببخش منو ببخش 
تو به پای من نشستی و جدا از تو نشستم
که نیاوردی به روم هرجا دلت رو می شکستم
منو ببخش منو ببخش

شب مهتابی...
ما را در سایت شب مهتابی دنبال می کنید

برچسب : دانلود" آهنگ" ناصر" عبداللهی" به" نام" منو" ببخش", نویسنده : زهرا عزتی yahoo10 بازدید : 595 تاريخ : پنجشنبه 22 خرداد 1393 ساعت: 20:44

خندونکدانلود آهنگخندونک

طناز چه قشنگه چشمات
طناز چه میخنده لبهات
صد دل عاشق نگاته
محو چشمای سیاته
بخند با خندت همیشه
غنچه گلها وا میشه
بخند با خندت همیشه
غنچه گلها وا میشه
مث سعید عاشق تو هیچ کسی پیدا نمیشه
مث سعید عاشق تو هیچ کسی پیدا نمیشه
وای...

دلم...
عاشق نگاته عاشق خنده هاته
عاشق نگاته عاشق خنده هاته
عمریه دربدر و هلاک بوسه هاته
عمریه دربدر و هلاک بوسه هاته

طناز چه قشنگه چشمات
طناز چه میخنده لبهات
صد دل عاشق نگاته
محو چشمای سیاته
بخند با خندت همیشه
غنچه گلها وا میشه
بخند با خندت همیشه
غنچه گلها وا میشه
مث سعید عاشق تو هیچ کسی پیدا نمیشه
مث سعید عاشق تو هیچ کسی پیدا نمیشه
وای...

طناز به من نگاه کن
طناز اخماتو وا کن
بی تو دلم میگیره
از این زندگی سیره
ای ماه آسمونی
با عشق و مهربونی
حیف که پیشم نمونی
قدر دلم ندونی

طناز چه قشنگه چشمات
طناز چه میخنده لبهات
صد دل عاشق نگاته
محو چشمای سیاته
بخند با خندت همیشه
غنچه گلها وا میشه
بخند با خندت همیشه
غنچه گلها وا میشه
مث سعید عاشق تو هیچ کسی پیدا نمیشه
مث سعید عاشق تو هیچ کسی پیدا نمیشه
وای...

طناز به من نگاه کن
طناز اخماتو وا کن
بی تو دلم میگیره
از این زندگی سیره
ای ماه آسمونی
با عشق و مهربونی
حیف که پیشم نمونی
قدر دلم ندونی

طناز چه قشنگه چشمات
طناز چه میخنده لبهات
صد دل عاشق نگاته
محو چشمای سیاته
بخند با خندت همیشه
غنچه گلها وا میشه
بخند با خندت همیشه
غنچه گلها وا میشه
مث سعید عاشق تو هیچ کسی پیدا نمیشه
مث سعید عاشق تو هیچ کسی پیدا نمیشه
وای...

شب مهتابی...
ما را در سایت شب مهتابی دنبال می کنید

برچسب : دانلود "آهنگ"طناز"دانلود "آهنگ "طناز", نویسنده : زهرا عزتی yahoo10 بازدید : 410 تاريخ : پنجشنبه 22 خرداد 1393 ساعت: 20:32

دلشکستهآرامدانلود آهنگ گلی دلبریدلشکسته

 

تو که خوشگل و شهره عالمی ،عالمی، عالمی
تو که حس قشنگ حالمی ،حالمی ،حالمی
نرو عشق تو با این آرزو ،آرزو ،آرزو
تو که معجزه بخش نالمی
واسه ما بزار خندت گل کنه
بزار دل واسه عشقت هول کنه
که دلم به خیالت پر پر
به امید و هوس سر میبره


گلی خوشگلی گلی دلبری گلی از همه زیباتری
گلی واسه من گلی واسه عشق گلی از همه مهرو تری

تو که فاتح شهر قلبمی، قلبمی، قلبمی
تو که مرهم زخم و دردمی دردمی دردمی
نرو از بر من تا دور دور ،دور دور ،دور دور
تو که سرخی رنگ زردمی
واسه ما بزار اخمات وا بشه
بزار مهربونیت دریا بشه
منو تو خونه ی دل راه بده
بزار در رو به قلبم وا بشه

گلی خوشگلی گلی دلبری گلی از همه زیباتری
گلی واسه من گلی واسه عشق گلی از همه مهرو تری

بی عشقت ، نمیشه نمیشه دیگه غنچه‌ای وا نمیشه
واسه همسفر ره عشق دیگه هیچ کسی پا نمیشه
اگه قسمت من تو بشی چی میشه چی میشه چی میشه

گلی خوشگلی گلی دلبری گلی از همه زیباتری
گلی واسه من گلی واسه عشق گلی از همه مهرو تری
خوشگلی دلبری واسه من واسه عشق از همه مهرو تری

گلی خوشگلی گلی دلبری گلی از همه زیباتری
گلی واسه من گلی واسه عشق گلی از همه مهرو تری
شب مهتابی...
ما را در سایت شب مهتابی دنبال می کنید

برچسب : دانلود" آهنگ "گلی"دلبری", نویسنده : زهرا عزتی yahoo10 بازدید : 628 تاريخ : پنجشنبه 22 خرداد 1393 ساعت: 20:29